آیا تا به حال احساس کردهاید که درست زمانی که به موفقیت نزدیک میشوید، ناگهان ترس عجیبی شما را فرا میگیرد و مانع پیشرفتتان میشود؟ این ترس، که ممکن است عجیب و حتی غیرمنطقی به نظر برسد، میتواند ریشههای عمیقی در ناخودآگاه ما داشته باشد. در حالی که ترس از شکست برای بسیاری از ما آشناست، ترس از موفقیت میتواند به اندازهای قوی باشد که ما را از رسیدن به اهدافمان باز دارد.
در این مقاله ایبازی، به بررسی دلایل پیدایش ترس از موفقیت و انواع مختلف آن میپردازیم. همچنین، راهکارهای عملی برای غلبه بر این ترس و دستیابی به موفقیتهای بزرگتر را با شما در میان خواهیم گذاشت. با شناخت ریشههای ترس از موفقیت و به کارگیری تکنیکهای مناسب، میتوانید بر ترسهای خود غلبه کرده و به پتانسیلهای واقعی خود دست پیدا کنید.
فهرست مطالب
چرا از موفقیت میترسیم؟ نشانهها و راهکارها
شاید این جمله کمی عجیب به نظر برسد: “من از موفقیت میترسم”. اما واقعیت این است که بسیاری از ما، به ویژه زنان و کارآفرینان، این ترس را تجربه کردهایم. ترس از موفقیت میتواند مانع بزرگی برای رسیدن به اهدافمان شود.
نشانههای ترس از موفقیت
اگر شما هم از ترس از موفقیت رنج میبرید، ممکن است برخی از نشانههای زیر را در خود مشاهده کنید:
- عدم تکمیل پروژهها: به جای اتمام کارها، آنها را نیمهکاره رها میکنید.
- تمرکز بر روی حرف زدن درباره اهداف به جای عمل کردن: بیشتر از اینکه برای رسیدن به اهداف خود تلاش کنید، در مورد آنها صحبت میکنید.
- پراکندگی تمرکز: به جای تمرکز بر روی یک پروژه، به طور همزمان روی چندین پروژه کار میکنید.
- نداشتن پیشرفت: احساس میکنید که درجا میزنید و پیشرفتی نمیکنید.
- خودکمبینی و انتقاد از خود: به تواناییهای خود شک دارید و دائماً از خود انتقاد میکنید.
- حواسپرتی و عدم تمرکز: نمیتوانید روی کارتان تمرکز کنید و مدام حواستان پرت میشود.
- ترس از موفقیت: زمانی که به موفقیت نزدیک میشوید، احساس اضطراب و ترس میکنید.
چگونه بر ترس از موفقیت غلبه کنیم؟
همه موارد ذکر شده در بالا، نشانههای بارز ترس از موفقیت هستند. مسئله این نیست که شما از موفقیت بیزارید یا تلاشی برای دستیابی به آن نمیکنید، بلکه کاملاً برعکس، شما احتمالاً فردی سختکوش هستید که وقت و انرژی زیادی را صرف برنامهریزی و تفکر در مورد اهداف خود میکنید.
اما حقیقت این است که اگر موفقیت به سادگی بهدست نیاید، بخشی از ضمیر ناخودآگاه شما بهطور خودکار شروع به مقاومت در برابر آن میکند و ممکن است تمایلی به پذیرش آن نداشته باشد. نکته جالب این است که ضمیر ناخودآگاه شما تقریباً ۹۵ درصد از رفتارها و تصمیمات شما را تحت کنترل دارد و به عنوان نیروی محرک اصلی عمل میکند. بنابراین، نیاز است که به این مسئله با عمق بیشتری نگریسته شود و آن را به خوبی درک کنید.
سه نوع ترس از موفقیت و روشهای مقابله با آنها
1-ترس از ثروت و تناقض آن با ایمان
بیشتر بخوانید: “استفاده از هوش مصنوعی در سریال وایکینگ والهالا: نگاهی به آینده سریالسازی“
بسیاری از ما به طور ناخودآگاه از موفقیت و ثروت میترسیم. این ترسها ریشه در نگرانیهای عمیقی دارند. یکی از این ترسها، ترس از دست دادن هویت واقعی خود و تبدیل شدن به فردی مادیگراست. نگرانیم که با ثروتمند شدن، ارزشهای معنوی خود را فراموش کنیم. و در نهایت، ترس از گناه، ما را آزار میدهد. احساس میکنیم که ثروت، ما را از مسیر درست منحرف کرده و به نوعی گناه آلودهای تبدیل میکند.
“پولکی”، “مادیگرا”، “خودخواه”؛ اینها تنها چند نمونه از صفاتی هستند که اغلب اوقات با ثروت و موفقیت مرتبط میکنیم. در بسیاری از فرهنگها، به ویژه فرهنگهای مذهبی، ثروتمندی با مفاهیمی مانند فروتنی، سخاوت و خدمت به دیگران در تضاد دیده میشود. این تناقض، ترس عمیقی را در بسیاری از ما ایجاد میکند؛ ترس از اینکه با دنبال کردن ثروت، ایمان خود را از دست بدهیم.
این ترس ریشه در باورهای عمیقی دارد. باورهایی که به ما میگویند ثروت، ما را از مسیر درست منحرف میکند و باعث میشود که به جای خدا، به پول بپرستیم. اما آیا این باورها واقعاً درست هستند؟ آیا ثروت و معنویت لزوماً در تضاد با هم هستند؟
پاسخ به این سوالات ساده نیست. ثروت به خودی خود نه خوب است و نه بد. آنچه مهم است، نیت و انگیزه ما در کسب ثروت است. اگر ثروت را برای کمک به دیگران، ایجاد فرصتهای جدید و بهبود کیفیت زندگی خود و دیگران به دست آوریم، آنگاه میتواند یک نعمت بزرگ باشد. اما اگر ثروت را برای نشان دادن برتری، قدرت و لذتهای شخصی به دست آوریم، آنگاه میتواند به یک نفرین تبدیل شود.
چگونه بر این ترس غلبه کنیم؟
- تعیین ارزشهای خود: به طور واضح مشخص کنید که چه چیزهایی برایتان مهم است. آیا خانواده، دوستان، سلامت، رشد معنوی یا خدمت به جامعه برایتان مهمتر است؟
- ثروت را به عنوان یک ابزار ببینید: ثروت میتواند ابزاری قدرتمند برای ایجاد تغییرات مثبت در زندگی خود و دیگران باشد.
- بخشش را تمرین کنید: با بخشیدن وقت، پول یا دانش خود به دیگران، میتوانید به تعادل بین ثروت و معنویت برسید.
- به دنبال معنای عمیقتر در زندگی باشید: فراتر از کسب ثروت، به دنبال معنای عمیقتر در زندگی بگردید. به فعالیتهایی بپردازید که به شما احساس رضایت و معنا میدهند.
- از جامعه حمایت کنید: با حمایت از سازمانهای خیریه و فعالیتهای اجتماعی، میتوانید به جامعه خود کمک کنید و احساس مفید بودن داشته باشید.
در نهایت، مهمترین نکته این است که ثروت و معنویت لزوماً در تضاد با هم نیستند. با داشتن نیت درست و استفاده از ثروت برای کمک به دیگران، میتوانیم به تعادل بین این دو دست پیدا کنیم.
به یاد داشته باشید که ثروت تنها یک بخش از زندگی است و نباید تمام توجه ما را به خود جلب کند.
۲. ترس از دیده شدن
ترس از دیده شدن میتواند شما را فلج کند. خود من در گذشته ایدههای فوقالعادهای داشتم که اگر به آنها عمل میکردم، اکنون در موقعیت برجستهای قرار داشتم. شما چطور؟ فکر میکنید چرا آن ایدهها را عملی نکردید؟ در آن زمان، دلیل من این بود که از برجسته شدن بیزارم یا اینکه این کار به زحمتش نمیارزد.
اما واقعیت این بود که من از درخشیدن در جمع میترسیدم. پیوستن به جمع آسانتر است زیرا نیازی به مواجهه با طرد شدن ندارید یا نگران این نیستید که شاید باعث شوید کسی احساس بیکفایتی کند.
چگونه باید با این ترس مقابله کرد؟
نقلقولی از ماریان ویلیامسون (Marianne Williamson) را بخوانید. هر بار که این جمله را میخوانید، درس مهمی میگیرید!
«عمیقترین ترس ما این نیست که بیلیاقت باشیم. عمیقترین ترس ما این است که از حد قدرت خود فراتر رویم. این روشنایی ماست که بیشتر از تاریکیمان، ما را میترساند. ما از خودمان میپرسیم: چه کسی هستم که باهوش، زیبا، بااستعداد یا شگفتانگیز باشم؟ اما چرا فکر میکنید این ویژگیها نباید در شما باشند؟ شما آفریدهی خداوند هستید. کوچک جلوه دادن خودتان به بشریت خدمتی نمیکند. عقبنشینی شما به خاطر اینکه دیگران احساس ناامنی نکنند، اصلاً عاقلانه نیست. درخشش تقدیر همهی ماست، همانطور که کودکان میدرخشند.
ما به دنیا آمدهایم تا شکوه خداوندی را که در درون ماست، نشان دهیم و این مختص عدهای خاص نیست؛ همهی ما نمونهای از شکوه خالق خود هستیم. وقتی اجازهی درخشش این نور را بدهیم، به طور ناخودآگاه به دیگران هم اجازه میدهیم بدرخشند. وقتی از ترسهای خود رها شویم، حضور ما خود به خود دیگران را نیز آزاد میکند.»
روشهای زیادی برای غلبه بر ترس از دیده شدن وجود دارد، چه این ترس از سخنرانی باشد یا فقط بیان نظرات خود. یکی از تکنیکهای مورد علاقهی من این است که از عباراتی مانند «با اینکه … اما …» استفاده کنم، مثل اینکه به خودم بگویم: «با اینکه باید جلوی جمع صحبت کنم و مضطرب هستم، اما آمادهی ارائهی یک سخنرانی عالی هستم که حتی خودم هم از آن لذت ببرم.»
بنابراین، تنها کاری که باید بکنم این است که به خودم اجازهی درخشیدن بدهم!
۳. ترس از تغییر
تغییر یکی از اجزای طبیعی و ضروری زندگی است. هیچ چیز به همان شکل باقی نمیماند، اما ممکن است احساس کنیم که تغییر نمیکنیم، بهویژه زمانی که به درون و بیرون زندگی روزمرهمان نگاه میکنیم.
موفقیت، به خاطر ذات خود، یعنی تجربهی چیزی جدید و متفاوت، چیزی که تا به حال با آن روبهرو نشدهاید. ما در وضعیتی قرار داریم که از یک سو خواهان تغییر هستیم، اما از سوی دیگر از آن میترسیم!
زمانی که شکست میخوریم، میدانیم چه چیزی در انتظار ماست. ما به روش زندگی کنونی خود عادت کردهایم و تغییر این عادتها کار سادهای نیست. از سوی دیگر، موفقیت میتواند وحشتآور باشد، زیرا ما را با ناشناختهها مواجه میکند. تصور کنید که تمام عمرتان اضافه وزن داشتهاید و اکنون برای اولین بار لاغر میشوید. چه احساسی خواهید داشت؟ نسخهی لاغر شما چگونه لباس میپوشد؟ چگونه رفتار میکند؟ دوستانش چه کسانی خواهند بود؟
یا مثلاً تغییر به معنی راهاندازی کسبوکاری است که برای شما درآمد زیادی به همراه دارد؛ درآمدی که مدیریت آن یا تقسیم آن با دیگران ساده نخواهد بود. چه موقعیتی پیش میآید! اگر اکنون در تلاشید تا هزینههایتان را مدیریت کنید، تصور کنید اگر ثروتمند شوید، چه عادتهای جدیدی پیدا میکنید؟ چگونه پول خرج میکنید؟ آیا ناگهان ولخرج میشوید؟ آیا بچههایتان ممکن است مثل بعضی از فرزندان ثروتمندان، ناسپاس شوند؟ تغییر در زمینهی شروع یا پایان یک رابطه یا حتی تغییر محل زندگی چطور؟
تغییر میتواند الهامبخش یا دلهرهآور، رهاییبخش یا وحشتانگیز باشد. تغییر اغلب فرآیندی طاقتفرسا اما سازنده است و به هر حال، اجتنابناپذیر است. بنابراین، باید خودمان تصمیم بگیریم که واقعاً به دنبال چه تغییری هستیم!
چه باید کرد؟
اگر تغییر اجتنابناپذیر است (که هست)، اولین قدم این است که وضعیت خود را با تغییر مشخص کنید و بدانید که دقیقاً چه میخواهید. دربارهی سبک زندگی دلخواهتان بنویسید؛ بدون قضاوت، فقط هرچه را که در ذهنتان است، روی کاغذ بیاورید.
سپس، یک پشتیبان مطمئن پیدا کنید که از شما حمایت کند. مثلاً، دیدگاهتان دربارهی زندگی را با کسی که به او اعتماد دارید، مطرح کنید، به گروههای شبکههای اجتماعی بپیوندید که اهداف مشابهی دارند، از یک مربی (Mentor) کمک بگیرید یا کتابهایی بیابید که زندگی ایدهآل شما را توصیف میکنند.
این اقدامات به شما کمک میکند تا با ترس از موفقیت مقابله کنید و روند تغییر را با اطمینان بیشتری دنبال نمایید.
حالا چه اقداماتی باید انجام دهید؟
نفس عمیق بکشید! موفقیت مراحل خاص خود را دارد و شما همیشه ظرفیت بهبود و پیشرفت را دارید. خودتان را به چند موفقیت جزئی محدود نکنید. بعد از تنفس عمیق، به چیزهایی فکر کنید که همین حالا دوست دارید آنها را داشته باشید. از بین آنها، دو مورد خوب را انتخاب کنید که بتوانید به آنها در همین امروز دست یابید. سپس، تنها کاری که باید انجام دهید این است که به خودتان اجازه دهید تا درخشان باشید!
کیست که از موفقیت بدش بیاید؟! فرقی نمیکند این موفقیت چه باشد، کاهش وزن، نواختن گیتار، تندخوانی یا راهاندازی کسبوکار جدید. با این حال، اگر شما با ترس از موفقیت دست و پنجه نرم میکنید، این مراحل به شما کمک خواهند کرد تا بر آن غلبه کنید.
تاریخ آخرین آپدیت: ۳۱ام مرداد ۱۴۰۳