در این مقاله در وب سایت abazi.ir به بررسی این موضوع میپردازیم که آیا با ورود هوش مصنوعی به حوزه موسیقی، موسیقی ساخته دست بشر به نابودی ابدی محکوم است یا خیر.
با ظهور برنامههای هوش مصنوعی مثل SOUNDRAW و Loudly که حالا میتوانند قطعات موسیقی به سبک تقریبا هر هنرمندی خلق کنند، نگرانیهایی در مورد آینده موسیقی انسانساز به وجود آمده است. حتی میبینیم که ستارگان بزرگ هم از هوش مصنوعی در کارهای خود استفاده میکنند، مثلا برای شبیهسازی صدای خوانندههای دیگر. در همین راستا، استفاده دریک از هوش مصنوعی برای تقلید صدای مرحوم توپاک شکور در یکی از آهنگهایش جنجال زیادی به پا کرد. حالا هم با ظهور مدل جدید چتگپت، GPT-4o، به نظر میرسد همه چیز به زودی وارد مرحلهای کاملا جدید شود.
اما آیا واقعا موسیقی ساخته دست بشر محکوم به فناست؟
درست است که هوش مصنوعی به احتمال زیاد انقلابی در صنعت موسیقی ایجاد میکند و حتی نحوهی تعامل ما با موسیقی را تغییر میدهد، اما دلایل خوبی وجود دارد که نشان دهد موسیقی انسانساز همچنان به حیات خودش ادامه خواهد داد.
فهرست مطالب
همزیستی طولانی موسیقی و تکنولوژی:
رابطه تکنولوژی و موسیقی به دیرباز برمیگردد. در واقع، هوش مصنوعی را هم میتوان ابزاری دانست که برای راحتتر کردن زندگی ما ساخته شده است. انسانها قرنهاست که در تمام عرصهها، از جمله موسیقی، چنین ابزارهایی خلق کردهاند.
از زمان اختراع گرامافون، از تکنولوژی برای پخش موسیقی استفاده میکردیم. بحثهای مربوط به رقابت میان نوازندگان و ماشینها هم دستکم به اندازه پیانوهای خودنواز که در اوایل قرن بیستم رواج پیدا کردند، قدمت دارد.
در دوران اخیر، سمپلینگ، دیجیگری، تکنولوژی auto-tune و نرمافزارهای مسترینگ و ساخت موسیقی مبتنی بر هوش مصنوعی، همچنان به بحثهای داغ در مورد اصالت هنری دامن زدهاند.
اما پیشرفتهای جدید هوش مصنوعی متفاوت است. حالا هر کسی میتواند به راحتی و با صرف کمترین انرژی، قطعهای جدید در هر سبک موجود بسازد. هوش مصنوعی میتواند ساز اضافه کند، حال و هوای موسیقی را تغییر دهد و حتی خوانندهای مجازی برای اجرای اشعار انتخاب کند.
هوش مصنوعی و موسیقی: کابوسی برای هنرمندان یا نویدبخش افقی تازه؟
در صنعت موسیقی که سابقهی طولانی در استثمار هنرمندان دارد، بهویژه با ظهور سرویسهای استریمینگ (و البته ادعای مدیرعامل اسپاتیفای مبنی بر رایگان بودن خلق موسیقی)، به راحتی میتوان فهمید که چرا جدیدترین پیشرفتهای هوش مصنوعی، لرزه بر اندام برخی از نوازندگان و خوانندگان انداخته است.
نگرانیها از این بابت کم نیستند. هوش مصنوعی به سرعت در حال پیشرفت است و توانایی خلق موسیقی در سبکهای مختلف و با صرف کمترین تلاش را دارد. این موضوع میتواند به معنای اشباع بازار از موسیقیهای ارزانقیمت و بیکیفیت باشد که به ضرر هنرمندان واقعی تمام میشود.
علاوه بر این، هوش مصنوعی میتواند جایگزین نوازندگان و خوانندگان در برخی از زمینهها شود. به عنوان مثال، میتوان از هوش مصنوعی برای ساخت موسیقی متن فیلمها یا تبلیغات استفاده کرد، بدون نیاز به استخدام ارکستر یا گروه موسیقی.
اما در کنار این نگرانیها، باید به پتانسیلهای مثبت هوش مصنوعی در دنیای موسیقی نیز توجه کرد. هوش مصنوعی میتواند به عنوان ابزاری برای خلق موسیقیهای نو و خلاقانه مورد استفاده قرار گیرد. همچنین میتواند به هنرمندان در زمینههایی مانند آهنگسازی، تنظیم و میکس موسیقی کمک کند.
در نهایت، آینده موسیقی در دستان هوش مصنوعی و انسان است. اگر از هوش مصنوعی به طور هوشمندانه و مسئولانه استفاده شود، میتواند به نفع هر دو گروه باشد. اما اگر از این تکنولوژی به طور نادرست استفاده شود، میتواند به ضرر هنرمندان واقعی تمام شود.
موسیقی: هنر، تجارت یا مکاشفه درونی انسان
در ادامه، به بررسی ابعاد گوناگون موسیقی میپردازیم و از زوایای مختلف به این هنر شگفتانگیز نگاه میکنیم.
موسیقی: فراتر از نتها، سفری به اعماق وجود انسان
درست است که پیشرفت هوش مصنوعی در حوزهی موسیقی نگرانیهایی به وجود آورده، اما این تحولات فرصتی را برای تفکر دربارهی ماهیت موسیقی و دلیل خلق آن توسط انسان فراهم میکند. ما از دیرباز از موسیقی برای روایت داستانهایمان، ابراز احساسات و به تصویر کشیدن جنبههای مختلف انسانیتمان استفاده کردهایم. موسیقی ما را آموزش میدهد، التیام میبخشد، انرژیمان را بالا میبرد و به شکلگیری هویتمان کمک میکند.
آیا هوش مصنوعی میتواند چنین نقشی را ایفا کند؟ شاید. اما بعید به نظر میرسد بتواند به همان شیوهی یک انسان، با تجربهی زیستی او ارتباط برقرار کند. دلیلی این امر هم آن است که هوش مصنوعی درک عمیقی از احساسات و تجربیات ما ندارد.
علاوه بر این، به دلیل وابستگی هوش مصنوعی به الگوریتمها و دادههای موجود، بعید است که بتواند خارج از چارچوبهای موسیقی شناختهشده، آثار جدید و خلاقانهای خلق کند. پس همچنان به قوهی تخیل و خلاقیت انسان برای خلق ملودیها و سبکهای نو نیاز خواهیم داشت.
شاید بد نباشد یادآوری کنیم که کنترل موسیقی توسط «الگوریتمها» مفهوم جدیدی نیست. سالهاست که آهنگسازان حرفهای، قطعات موسیقی را برای خوانندههای تجاری مینویسند و در این آهنگسازیها از فرمولهای مشخصی استفاده میکنند.
معمولا این هنرمندان مستقل و پیشرو هستند که ارتباط عمیقتری با ماهیت فرهنگی موسیقی برقرار میکنند و با تجربهگرایی، زمینهساز شکلگیری سبکهای جدید میشوند.
بنابراین، پرسش مهمتر شاید این نباشد که هنرمندان چگونه باید با هوش مصنوعی رقابت کنند، بلکه باید به این موضوع بیاندیشیم که ما به عنوان یک جامعه، چگونه از هنرمندانی که دنیای موسیقی و در واقع، فرهنگ ما را شکل میدهند، حمایت کنیم؟
آیا ما حاضر هستیم به بهانهی صرفهجویی اقتصادی، این نقش مهم را به هوش مصنوعی بسپاریم؟ یا باید همانند پزشکان، دندانپزشکان، سیاستمداران و معلمان، از این جایگاه حیاتی با امنیت شغلی و دستمزد عادلانه حمایت کنیم؟
موسیقی: فراتر از تجارت، سفری به درون انسان
گذشته از نگرانیهای اقتصادی و جایگاه هنرمندان، دلیل بنیادی دیگری وجود دارد که نشان میدهد هوش مصنوعی هرگز نمیتواند به عمر موسیقی انسانساز پایان دهد. آن دلیل، همان چیزی است که اغلب موزیسینها به شما خواهند گفت: ساختن موسیقی حس خوبی به آدم میدهد.
مهم نیست موسیقی قرار است فروخته شود، ضبط شود یا حتی شنیده شود. برای درک بهتر، به کوهنوردی به عنوان مثال فکر کنید. با وجود تلهکابین، بالابر، قطار شهری کابلی، هلیکوپتر، هواپیما، قطار و ماشین که ما را به قله میرسانند، باز هم آدمها عاشق صعود به کوه هستند و از مزایای ذهنی و جسمی آن لذت میبرند.
به همین ترتیب، نوازندگی و خلق موسیقی تجربهای منحصربهفرد است که فوایدش فراتر از کسب درآمد مالی است. از همان زمانی که اجداد ما برای اولین بار سنگها را به هم میکوفتند، موسیقی ما را به دیگران و به خودمان وصل کرده است.
فواید موسیقی برای سلامتی غیرقابل انکار است (کافیست به حجم بالای تحقیقات در مورد موسیقی درمانی و گروههای کر نگاهی بیندازید). تاثیر موسیقی بر مغز نیز حیرتانگیز است و هیچ فعالیت دیگری نمیتواند به اندازهی موسیقی بخشهای مختلف مغز را همزمان درگیر کند.
فارغ از اینکه کامپیوترها تا چه حد در ساخت موسیقی پیشرفت کنند، درگیر شدن فعالانه با موسیقی برای تنظیم خلقوخو و آرامش سیستم عصبی همواره راهی مهم باقی خواهد ماند.
علاوه بر این، اگر به علاقهی مردم به غذاهای ارگانیک، صفحههای گرامافون و مد پایدار نگاه کنیم، میتوانیم فرض کنیم که همیشه گروهی از مصرفکنندگان آگاه وجود خواهند داشت که حاضرند برای موسیقی انسانساز هزینهی بیشتری بپردازند.
هوش مصنوعی: فرصتی برای شکوفایی موسیقی
درست است که هوش مصنوعی به احتمال زیاد انقلابی در صنعت موسیقی ایجاد میکند، اما در عین حال، پتانسیل فوقالعادهای برای تقویت آزادی خلاقانه نسلهای جدید هنرمندان دارد. هوش مصنوعی میتواند فاصله بین “موسیقیدان” و “غیرموسیقیدان” را کم کند و به این ترتیب، امکان دسترسی بیشتر افراد به فواید بینظیر خلق موسیقی را فراهم آورد.
از سوی دیگر، هوش مصنوعی زمینهی تازهای در آموزش موسیقی ایجاد میکند. دانشآموزان میتوانند با استفاده از هوش مصنوعی، تمام جنبههای فرایند موسیقی را در یک کلاس واحد کشف و تجربه کنند.
در حوزهی سلامت، آهنگها و آلبومهای شخصیسازیشده میتوانند تأثیر مثبتی در “موسیقیدرمانی” داشته باشند. به عنوان مثال، درمانگر میتواند آهنگی را برای مراجع خود تولید کند که او با آن خاطرهی خاصی ندارد تا از برانگیختهشدن احساسات ناخوشایند در طول جلسهی درمان جلوگیری کند.
هم اکنون از هوش مصنوعی در “درمان سایکدلیک” (روانگردان) برای خلق، مدیریت و شخصیسازی کردن تجربهی بیماران استفاده میشود.
در صد سال گذشته، شاهد تحولات شگرفی بودهایم که نحوهی تعامل ما با موسیقی را به طور کلی دگرگون کردهاند. هوش مصنوعی باید به عنوان گام بعدی در این فرآیند درک شود. هرچند تغییر با خود ابهام به همراه میآورد، اما در عین حال، نویدبخش آیندهای روشن و سرشار از امید است.
تاریخ آخرین آپدیت: ۲۵ام خرداد ۱۴۰۳