سائورون

سائورون کیست؟ حقایق و فکت های سائورون در ارباب حلقه ها از ابتدا تا الان 2024

فیلم و سریال
زمان مطالعه: 8 دقیقه

سائورون منفور یکی از شخصیت‌های اصلی و مهم در دنیای فانتزی جی. آر. آر. تالکین است، که بیشتر به عنوان آنتاگونیست اصلی سه‌گانه ارباب حلقه‌ها و بخشی از سیلماریلیون شناخته می‌شود. سائورون یکی از مایارها (موجودات فرشته‌مانند) است که در ابتدا به عنوان یکی از خدمتگزاران آوله، یکی از والارها (فرشته‌های قدرتمندتر) بوده است. اما پس از مدتی تحت تأثیر ملکور (که بعدها به نام مورگوت شناخته شد)، اولین ارباب تاریکی، قرار گرفت و به بزرگترین خادم او تبدیل شد.

سائورون

ویژگی‌ها و اهداف سائورون

سائورون از ابتدای خلقت به عنوان موجودی بسیار ماهر و صنعتگر توصیف شده است. او به هنرهای فلزکاری، صنعتگری و جواهرسازی تسلط داشت و بعدها در عصر دوم، این استعدادها را برای ساختن حلقه‌های قدرت و به‌ویژه حلقه یگانه به کار برد. هدف اصلی او از ساخت حلقه یگانه، تسلط بر سایر حلقه‌های قدرت و کنترل نژادهای آزاد سرزمین میانه از طریق آنها بود.

تجسم‌ها و اشکال سائورون

سائورون توانایی تغییر شکل داشت و در دوره‌های مختلف به شکل‌های گوناگونی درآمد:

  1. عصر نخست: او توانست به شکل‌های مختلف از جمله یک گرگینه یا حتی یک افعی درآید.
  2. عصر دوم: در این دوران، سائورون خود را به عنوان آتار یا “ارباب هدایا” به الف‌ها معرفی کرد و با ظاهری زیبا و فریبنده توانست آنها را گمراه کند تا در ساخت حلقه‌های قدرت با او همکاری کنند.
  3. عصر سوم: پس از از دست دادن حلقه یگانه در پایان عصر دوم، سائورون بیشتر به عنوان یک موجود شیطانی و ناملموس حضور داشت و در نهایت به شکل نمادین یک چشم شعله‌ور که قدرت و تسلط او را نشان می‌داد، به تصویر کشیده شد.

به جان هم انداختن انسان و الف ها و دوارف ها توسط سائورون

او در دوران حکمرانی‌اش بر سرزمین میانه، به شکل‌های مختلفی سعی کرد تا میان نژادهای انسان‌ها، الف‌ها و دوارف‌ها تفرقه ایجاد کند و از این اختلافات برای رسیدن به اهداف خود بهره ببرد. یکی از مهارت‌های اصلی او فریب و تزویر بود، و با استفاده از این مهارت، توانست نژادهای مختلف را به جان هم بیندازد. این مسئله به‌ویژه در دوران عصر دوم و عصر سوم سرزمین میانه به وضوح مشاهده می‌شود.

عصر دوم: فریب الف‌ها و ساخت حلقه‌های قدرت

او در عصر دوم با ظاهری زیبا و فریبنده به نام آتار، که به معنی “ارباب هدایا” است، به سراغ الف‌ها آمد. او خود را دوست و یاور آنان نشان داد و ادعا کرد که می‌خواهد در برابر تهدیدات مورگوت، به آنها کمک کند تا سرزمین خود را آباد کنند و در صنعت و هنر پیشرفت کنند. سائورون در این دوران از تکنیک‌های پیچیده‌ای برای جلب اعتماد الف‌ها استفاده کرد. نتیجه این فریب‌کاری، همکاری الف‌ها با سائورون در ساخت حلقه‌های قدرت بود.

حلقه یگانه که توسط ویدر آتش کوه نابودی ساخته شد، برای تسلط بر تمام حلقه‌های دیگر و کنترل بر حاملان آنها بود. سائورون قصد داشت با کنترل این حلقه‌ها، الف‌ها، دوارف‌ها و انسان‌ها را به خدمت خود درآورد. هنگامی که الف‌ها متوجه نیت واقعی اوشدند و حلقه‌های خود را پنهان کردند، او تلاش کرد تا از طریق جنگ و حیله‌گری به حلقه‌های آنان دست یابد. این امر باعث شکاف عمیقی بین الف‌ها و سایر نژادها شد.

تفرقه بین دوارف‌ها و الف‌ها

دوارف‌ها و الف‌ها از گذشته روابط دشواری با یکدیگر داشتند، اما وی با تقویت اختلافات بین این دو نژاد، این شکاف را عمیق‌تر کرد. یکی از روش‌های او این بود که هفت حلقه قدرت را به پادشاهان دوارف‌ها داد. این حلقه‌ها، برخلاف نژاد انسان‌ها، نتوانستند دوارف‌ها را کاملاً تحت کنترل سائورون درآورند، اما طمع و حرص را در آنها تقویت کردند. اواز این حرص و طمع دوارف‌ها برای ایجاد دشمنی میان آنها و الف‌ها بهره برد. یکی از مشهورترین این درگیری‌ها، درگیری‌های مربوط به سنگ‌های جواهرین و گنجینه‌های باستانی بود که باعث نزاع طولانی‌مدت میان این دو نژاد شد.

به جان هم انداختن انسان‌ها و الف‌ها

سائورون همچنین از ضعف‌ها و طمع انسان‌ها برای قدرت استفاده کرد. نُه حلقه قدرت به پادشاهان انسان‌ها داده شد که در نهایت آنها را به نزگول‌ها یا “شبح‌های حلقه” تبدیل کرد. این پادشاهان که در ابتدا رهبران قدرتمندی بودند، با وسوسه قدرت سائورون فریفته شدند و سرانجام به موجوداتی بدون اراده تبدیل شدند که تنها برای او خدمت می‌کردند. وی از انسان‌ها به عنوان ابزارهایی برای جنگ علیه الف‌ها و دیگر نژادها استفاده کرد.

یکی از نمونه‌های بارز تفرقه‌اندازی او بین انسان‌ها و الف‌ها، ماجرای نومه‌نور است. او با فریب پادشاه نومه‌نور، آرفارازون، او را به سمت دشمنی با الف‌ها و والارها هدایت کرد. در نهایت، سقوط نومه‌نور به دلیل وسوسه‌های او و تلاش‌های پادشاه آن برای تسلط بر سرزمین نامیرا (والینور) رخ داد.

حقایق در مورد سائورون

او در طول داستان‌های سرزمین میانه، همواره از تاکتیک‌های فریب، تمسخر و بازی با احساسات نژادهای مختلف، به‌ویژه انسان‌ها، الف‌ها و دورف‌ها، استفاده کرده است. او از این روش‌ها برای پیشبرد اهداف خود و ایجاد تفرقه میان آنها استفاده کرد. برخی از نمونه‌های مشخص تمسخر و فریب نژادهای سرزمین میانه توسط سائورون عبارتند از:

1. فریب دادن الف‌ها با ساخت حلقه‌های قدرت

او در قالب شخصیتی به نام آنوتر (یا استاد هدیه‌ها) به الف‌های سرزمین میانه نزدیک شد. او توانست اعتماد الف‌ها، به‌ویژه کله‌بریمبور، را جلب کند و آنها را متقاعد به ساختن حلقه‌های قدرت کند. الف‌ها بر این باور بودند که حلقه‌ها به آن‌ها قدرت و جاودانگی بیشتری خواهند بخشید. اما در واقع، سائورون در حال تمسخر آن‌ها بود، زیرا حلقه یگانه را به‌گونه‌ای ساخت که بتواند بر تمام حلقه‌های دیگر تسلط یابد و از طریق آن‌ها اراده‌ی خود را بر تمام نژادهای سرزمین میانه اعمال کند.

2. فریب انسان‌ها و حلقه‌داران

او به‌ویژه انسان‌ها را با وعده قدرت فریب داد و آنها را به حلقه‌های قدرت وابسته کرد. نه پادشاه انسان که حلقه‌های قدرت را دریافت کرده بودند، به تدریج در اختیار او قرار گرفتند و تبدیل به ناذگول‌ها یا «شبح‌های حلقه» شدند. این انسان‌ها که ابتدا فکر می‌کردند با حلقه‌ها قدرت بیشتری خواهند یافت، در نهایت اراده و وجود خود را به سائورون باختند. این نوع فریب و تبدیل کردن پادشاهان بزرگ به بردگان سایه‌وار، نوعی تمسخر بی‌رحمانه از وی نسبت به ضعف و جاه‌طلبی انسان‌ها بود.

3. تمسخر دورف‌ها

اگرچه دورف‌ها به اندازه انسان‌ها در برابر قدرت وی آسیب‌پذیر نبودند و روحیه مقاوم‌تری داشتند، اما وی باز هم سعی کرد با دادن حلقه‌های قدرت به آن‌ها، آن‌ها را نیز تحت کنترل خود درآورد. هرچند دورف‌ها مانند انسان‌ها به ناذگول تبدیل نشدند، اما حرص و طمع آن‌ها برای ثروت افزایش یافت و بسیاری از آن‌ها دچار طمع بی‌حد و حصر شدند. سائورون به‌نوعی با دادن حلقه‌ها به دورف‌ها، آن‌ها را به سمت خودویرانگری و نابودی سوق داد.

4. ایجاد تفرقه میان نژادها

وی همچنین با استفاده از دیپلماسی تاریک خود، نژادهای سرزمین میانه را به جان یکدیگر انداخت. او سعی کرد الف‌ها، انسان‌ها و دورف‌ها را از یکدیگر جدا کند و اعتماد میان آن‌ها را از بین ببرد. این کار به‌نوعی تمسخر وحدت و همکاری میان این نژادها بود، چرا که وی می‌دانست تنها با اتحاد آن‌ها می‌توان بر او پیروز شد.

5. تمسخر تمدن‌ها و فرهنگ‌های انسان‌ها

وی از جاه‌طلبی و ضعف برخی از پادشاهان انسان مانند آر-فارازون، پادشاه نومه‌نور، استفاده کرد تا آن‌ها را به سمت فساد و سقوط بکشاند. وی موفق شد پادشاه نومه‌نور را فریب دهد و او را متقاعد کند که با حمله به والینور می‌تواند جاودانه شود. این فریب در نهایت منجر به نابودی نومه‌نور شد. سائورون با این فریب، غرور و جاه‌طلبی انسان‌ها را به سخره گرفت و از آن‌ها برای پیشبرد نقشه‌های خود استفاده کرد.

عصر سوم: جنگ حلقه و تفرقه‌ها

در عصر سوم، با بازگشت وی به قدرت در قالب ارباب تاریکی و ظهور دوباره او در دول گولدور، اختلافات بین نژادهای مختلف شدت گرفت. بسیاری از انسان‌ها به دلیل ضعف و فقر، به خدمت سائورون در آمدند و به جنگ علیه الف‌ها و دوارف‌ها پرداختند. وی همچنین سعی کرد با فریب و تهدید، نژادهای مختلف را از همکاری با یکدیگر برای مقابله با او بازدارد.

در طول جنگ حلقه‌ها، وی از ارتش‌های اورک‌ها، هارادریم‌ها، ایسترلینگ‌ها و سایر نژادهای شرور استفاده کرد تا بر انسان‌ها و الف‌ها حمله کند. اختلافات میان انسان‌ها و الف‌ها در ابتدای ماجراهای ارباب حلقه‌ها نیز مشهود بود، اما با ظهور اتحادهایی مانند یاران حلقه، این تفرقه‌ها تا حدی برطرف شد و نژادهای مختلف برای نابودی او متحد شدند.

او با استفاده از مهارت‌های خود در فریب و تفرقه‌افکنی، نژادهای سرزمین میانه را به جان یکدیگر انداخت و از این تفرقه‌ها برای تقویت قدرت خود بهره برد. او با ساخت حلقه‌های قدرت و تسلط بر ضعیف‌ترین افراد، توانست جنگ‌ها و دشمنی‌هایی طولانی‌مدت را ایجاد کند که در نهایت به نفع او تمام شد. اما در پایان، اتحاد نژادهای آزاد سرزمین میانه توانست نقشه‌های او را شکست دهد و او را نابود کند.

سقوط سائورون

او پس از شکست مورگوت در پایان عصر نخست، تلاش کرد تا خود را به عنوان ارباب تاریکی جدید تثبیت کند. او در نبرد آخرین اتحاد (پایان عصر دوم) شکست خورد و حلقه یگانه از او گرفته شد، اما او زنده ماند و برای هزاران سال بعد در حال بازگشت به قدرت بود. در نهایت، در جریان جنگ حلقه‌ها، با نابودی حلقه یگانه، او برای همیشه نابود شد.

این شخصیت ، که در ابتدا مایرون نام داشت، یکی از مایار بسیار توانا و وفادار بود و در کنار آئوله، ایزد صنعت و آفرینش، فعالیت می‌کرد. او در این مقام، علاقه‌ای خاص به نظم، هنرهای ساخت و صنعت، و بهبود ساختار جهان داشت. او تمایل داشت که جهان به‌گونه‌ای سازمان‌دهی شود که در آن همه‌چیز به کمال و هماهنگی برسد.

اما مشکل اینجا بود که وی با وجود نیت‌های اولیه‌اش برای برقراری نظم و عدالت، بیش از حد به قدرت و کنترل علاقه داشت. این جنبه از شخصیت او باعث شد که نسبت به وعده‌های ملکور (مورگوت) آسیب‌پذیر شود. ملکور که قدرتمندترین از آینور و ارباب تاریکی بود، به سائورون وعده داد که با پیوستن به او، می‌تواند به قدرت و دانش بیکران دست یابد و در تحقق رویای خود برای برقراری نظم در جهان، موفق باشد.

ملکور، با دانش فراوان خود در فساد و فریب، به سائورون نشان داد که از طریق راه‌های سریع‌تر و قدرتمندتر، می‌تواند به خواسته‌های خود برسد، اما این مسیر، به تاریکی و تسلط بر دیگران منجر شد. سائورون از این نقطه به بعد، از خدمت به آئوله دور شد و به خدمت ملکور درآمد. این انحراف اولیه، نخستین گام در مسیر فساد وی بود و او را تبدیل به دست راست ملکور و یکی از بزرگترین خادمان او کرد.

پس از سقوط مورگوت در پایان جنگ خشم، وی که از شکست ارباب خود نجات یافته بود، تصمیم گرفت تا جاه‌طلبی‌های خودش را دنبال کند. او که در دوره طولانی خدمت به مورگوت، در فریبکاری و تسلط بر دیگران ماهر شده بود، در دوران بعدی با استفاده از همین مهارت‌ها به قدرت بازگشت و به یکی از بزرگترین شروران تاریخ سرزمین میانه تبدیل شد. او که زمانی به دنبال نظم و کمال بود، اکنون در پی تسلط بر تمام موجودات و استفاده از قدرت‌های تاریک برای حکومت بر جهان بود.

این داستان نشان می‌دهد که چگونه نیت‌های اولیه پاک، زمانی که با طمع به قدرت و کنترل همراه شوند، می‌توانند به فساد و نابودی بینجامند.

اهمیت در داستان تالکین

او نماینده شرارت و فساد در دنیای تالکین است. او با استفاده از حیله و قدرت، تلاش می‌کند تا بر همه موجودات زنده در سرزمین میانه تسلط یابد. اما در نهایت، تلاش‌های او به شکست می‌انجامد.

سائورون هیچ‌گاه موفق به شکست لوثین نشده است

او هرگز موفق به شکست لوثین تینوییل، شاهزاده‌ی الف‌ها، نشد. داستان شکست سائورون از لوثین یکی از زیباترین و نمادین‌ترین قسمت‌های سیلماریلیون است که نشان‌دهنده‌ی قدرت عشق، فداکاری و شجاعت در برابر شر و تاریکی است.

لوثین تینوییل، دختر شاه تینگول و ملیان، یکی از زیباترین و نیرومندترین الف‌ها بود. او با برن، انسانی شجاع، عاشق شد. داستان عشق این دو بسیار حماسی است و سفر آنها برای به دست آوردن یکی از سیلماریل‌ها از تاج مورگوت یکی از مهم‌ترین وقایع داستان‌های سرزمین میانه به شمار می‌آید.

در جریان این ماجراجویی، لوثین و برن با سائورون، که در آن زمان ارباب برج‌های جزیره‌ی تول-این-گاورهوت بود، مواجه شدند. سائورون آن زمان به‌عنوان یکی از بزرگ‌ترین خدمت‌گزاران مورگوت، بر آن منطقه تسلط داشت. در این رویارویی، سائورون قصد داشت تا برن را به اسارت گرفته و لوثین را مغلوب کند، اما لوثین با استفاده از قدرت‌های جادویی خود و حمایت هوآن، سگ افسانه‌ای، توانست سائورون را شکست دهد.

در این نبرد، لوثین از آواز و جادوی خود استفاده کرد تا سائورون را به‌زانو درآورد. او با کمک هوآن، سائورون را وادار به تسلیم کرد و قدرت او را از بین برد. سائورون مجبور شد به شکل دیگری (به احتمال زیاد یک گرگ یا موجود دیگری) فرار کند و برج تول-این-گاورهوت نیز به دست لوثین ویران شد.

شکست سائورون از لوثین نشان‌دهنده این است که حتی قدرتمندترین موجودات تاریکی نیز نمی‌توانند در برابر عشق، زیبایی، و قدرت جادوی خیر مقاومت کنند. این شکست، یکی از بزرگ‌ترین ناکامی‌های سائورون بود و به‌خوبی نماد قدرت زنان و شخصیت‌های خیر در داستان‌های تولکین است.

نتیجه‌گیری

در مجموع، سائورون همواره به دنبال استفاده از نقاط ضعف نژادهای مختلف سرزمین میانه بود و از طریق تمسخر، فریب و ایجاد تفرقه، سعی در تسلط بر آن‌ها داشت. او از جاه‌طلبی انسان‌ها، طمع دورف‌ها و میل الف‌ها به جاودانگی برای پیشبرد نقشه‌های شیطانی خود بهره‌برداری کرد.

فراخوان جذب بازیگران جدید برای هری پاتر در انگلیس: بازیگران سن11سال برای3نقش اصلی

تاریخ آخرین آپدیت:  ۲۴ام شهریور ۱۴۰۳

پایان

پست های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید